احساس لذت بخش وجود پسركم
پسر نازم سلام. ماماني فداي اون دستها و پاهاي كوچولوت بشه كه اينقدر به قشنگي توي دل ماماني تكونشون ميدي ديروز تونستم به زيبايي حركت پسر كوچولوم رو در درونم احساس كنم. واي كه چقدر لحظه زيبايي بود. دوبار متوالي حركتت رو كه مثل يه ضربه خيلي آروم بود احساس كردم و مطمئن بودم كه اينها ضربات دست و پاي قشنگ پسر نازمه كه داره با تكون دادنشون براي مامانش دلبري ميكنه. واي كه من و بابايي چقدر منتظر چنين لحظات زيبايي بوديم و براش لحظه شماري ميكرديم. ميدونم از اين به بعد ميتونم خيلي بيشتر از اين، تكونهاي قشنگت رو احساس كنم و ازشون لذت ببرم چون پسر قشنگ و يكي يه دونه ماماني داره روز به روزبزرگتر و قويتر ميشه. ديشب كه داشتم با بابارضاي گل تلفني حرف ميزدم بهش...